رمان سرخ سفید؛ نبرد خونین تاریخ و بی زمانی - مجله سرگرمی

رمان سرخ سفید که سومین رمان مهدی یزدانی خرم، نویسنده خوش استقبالِ این روزهای ماست از یک باشگاه ورزشی قدیمی در خیابان شانزده آذر شروع می گردد. کیوکوشین کای سی و سه ساله در سرمای دی ماه تهران خیلی زودتر از ساعت پنج و نیم به باشگاه رسیده و در خیال خودش مرور می نماید که حتما کسی باور نخواهد کرد دریافت کمربند سیاه ِ برای یک کارمند دون پایه اداره آمار تبدیل به نان شب شده باشد.

اینجا به بعد ما همراه داستانی عجیب و خواندنی از روایت های درهم تنیده تاریخی می شویم که گویی روح شخصیت های مختلف تاریخ را احضار می نماید، از جنازه امیرعباس هویدا، استخوان های رضاخان، استالین تا بازیکن تیم تاج سابق و خیلی های دیگر که در هر یک از مبارزه های کی کوشین کار سی و ساله سروکله شان پیدا می گردد.

قهرمان داستان تصمیم گرفته تا زندگیش را سر دریافت کمربند سیاه معامله کند و حالا 15 مبارزه متوالی را باید پشت سر بگذارد و در خلال این مبارزه های خونین قصه آدم هایی روایت می گردد که همه یک نقطه عطف مشترک دارند و آن دی ماه 1385 است. سراسر روایت ها و مبارزات این رمان بوی سیاست می دهد، هر صفحه را که می خوانیم یک واقعه سیاسی یا تاریخی در ذهن مان بازیابی می گردد گرچه نویسنده در شروع رمان اصرار داشته که هر گونه تشابه و همذات پنداری تاریخی با این رمان از بیخ کاری عبث و نشدنی است ولی همزمان هم تاکید نموده که تمام ِ شخصیت ها، آدم ها، کل اتفاقات، مشاهدات و خرده ریز های آن واقعی است! شبیه یک تسبیه که دانه ها و نخش واقعی است ولی لزوما به هم پیوندی واقعی نخورده است یا حداقل آن پیوندی که ما انتظارش را داریم.سرخ سفید از آن دست رمان هایی است که ممکن است با کمی گیجی شروعش کنید یا جاهایی زمان ها و تاریخ ها را گم کنید اما نخ تسبیهِ دست نویسنده آنچنان محکم نگه تان می دارد که غرق در روایتش می شوید. روایتی بسیار جذاب و پر کشش که با سه ضلع مثلث کتاب یعنی نویسنده، متن و خواننده نقش بسیار پررنگی را بازی می نماید.

هر مبارزه که تمام می گردد شما به نقطه عطف برمی شد و نفس تازه می کنید و آنچنان غرق لذت خواندن می شوید که بعید است تا انتها کتاب بتوانید آن را زمین بگذارید.

اوج هنرنمایی مهدی یزدانی خرم وقتی است که همزمان با سواریتان در ماشین زمان و سیر و سلوک در تاریخ به دهه نود تهران هم سری می زنید و همه چیز آنقدر آشنا و قابل لمس می گردد که نشانه هایی از حضورتان را هم در کلمات پیدا می کنید، همراه قهرمان به سالن مبارزه برمی شد و تن در تن با حریفان بوی خونِ روی پیراهن سفیدتان را استشمام می کنید.

powersetshop.ir: وبلاگ پاورست: نقد و بررسی کالاهای دیجیتالی و کاربردی

taverna.ir: تاورنا: مجله گردشگری و مسافرتی